بسم رب الشهداء و الصدیقین
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
بعد از سی و چند سال انتظار، اعلان اسامی بیش از پنج هزار شهید والامقام دوره حاکمیت سیاه و ظلمانی مزدوران شوروی سابق که عمدتاً از علمای دین، بزرگان و متنفذین ملت شریف افغانستان بودند، بار دیگر نقاب از چهره کریه و عملکرد دحمنشانه و سَبُعیت رژیم الحادی و کودتای خلقیها و پرچمیها برداشت. شهادت مطلومانه این عزیزان « کلمات و واژههای دموکراتیک و خلق را در قاموس حزب وابسته و مزدور، دموکراتیک خلق به خوبی برای جهانیان و ملت مسلمان افغانستان معنی و تفسیر کرد.
این سبک بالان تیز پرواز، گر چه زود به معبود شان پیوستند و عند ربهم یرزقون شدند، اما مسیر حرکت توفنده جهادی و شهادت طلبانه را برای میلیونها انسان مسلمان و آزاده روشن و مشخص نمودند.
جهاد مقدس ملت مجاهد پرور افغانستان که نتایج آن سرنگونی رژیم دست نشانده خلق و پرچم و فروپاشی ارودگاه سوسیالیسم بین المللی با مرکزیت کاخ کرملین توسط مظلومیتها و خونهای پاک و مطهر همین شهیدان بزرگوار استارت و رقم خورده است.
مردم شریف و متدین افغانستان و آزادی خواهان جهان مخصوصاً اتباع کشورهای به استقلال رسیده آسیای میانه برای همیشه تاریخ وامدار و قدردان احاد این شهیدان و دیگر شهدا و مجاهدین ادامه دهندگان راه این شاهدان به حق پیوسته خواهند بود.
گرچه اعلان اسامی بیش از پنج هزار شهید، داغ مصیبت دیدگان و بازماندگان این عزیزان را تازه کرد و بار دیگر آن فضای روحانی و معنوی جهاد و شهادت را تداعی نموده اما یادآوری و تذکر خوب و شایستهای نیز برای یکایک مردم مخصوصاً نسل جوان و بويژه همسنگران این شهیدان و سایر مسئولین و گردانندگان دولت جمهوری اسلامی افغانستان میباشد که اگر احیاناً در کام مظاهر فریبنده و زخارف دنیوی و هوی و هوس فرو رفتهاند و به دنبال تکاثر و تفاخر به راه افتادهاند، به خود آیند و از اهداف والای جهادی همسنگران، پیشتازان و شهیدان شان فاصله نگیرند.
همهی این شهیدان وادامه دهندگان راه این عزیزان برای ملت ما الگو ومقدس و شایسته و سزاوار تجلیلاند و در خاطرات محفوظ تاریخی مردم ما ماندگار خواهند شد اما این جلسه به خاطر تجلیلی از مقام شامخ و بس بلند چهار تن از جمع آنان که از ولایت سرپل میباشند برگزار شده است. مناسبت اقتضاء میکند تا به صورت مختصر و گذرا اشارهای به فهرستی از زندگینامه و بیوگرافی این چهار شهید بزرگوار داشته باشیم:
1- نخست از استاد شهید حجه الاسلام و المسلمین شیخ احمد علی راجی شروع میکنیم:
حجه الاسلام و المسلمین استاد راجی فرزند حسین علی کفتان در سال 1312 شمسی در قریه پیتو جوی از توابع ولسوالی ورس واقع در ولایت بامیان، در یک خانواده مذهبی متولد شد دوران کودکی را در آغوش گرم خانواده سپری نمود و در سنین کودکی تحت تعلیم و تربیت والدین بخصوص مادرش قرار گرفت. استاد راجی به خاطر استعداد سرشاری که داشت در همان سنین کودکی درسهای مکتبخانه را به اتمام رساند و با هماهنگی پدر و مادرش به حوزه علمیه لعل و سرجنگل رفت و از علم و درس علمای بزرگ آن حوزه نیز کمال بهرهبرداری را انجام داد از محضر حاجی سید بنی پدربزرگوار آیت الله بهشتی و شیخ موسی مستفیض شد و سرانجام برای ادامه تحصیلات و پیمودن پلههای ترقی و تکامل علمیاش به حوزه علمیه یکاولنگ جهاد نمود. شهید راجی بعد از طی این مراحل وارد فاز دیگری از زندگیاش میشود و عملاً برای تبلیغ و ترویج فرهنگ دینی و تعلیم و تربیت مردم بویژه نسل جوان وارد جامعه میشود و بار عظیمی را روی شانههایش احساس میکرد و در سنگر مسجد، منبر و مدرسههای دیگر پیگیری مینمود
استاد شهید ولسوالی سرپل را برای بهتر به ثمر نشستن تلاشهای علمی،فرهنگی و تربیتی برمیگزیند. ابتداء از قریه میان دره شروع میکند.
شهید راجی با خانوادهاش در این منطقه مهاجرت مینماید و مورد استقبال مردم میان دره واقع میشود بعد از مدتی از این منطقه نیز که کمی دورتر از مرکز ولسوالی بوده، مهاجرت مینماید و در قریههای اطراف شهر ساکن میگردد به فعالیتهای علمی دینی و اجتماعیاش میافزاید و به رفع مشکلات و نهادهای اجتماعی در این مناطق میپردازد. مردم مسلمان و متدین ولایت سرپل با تمام وجود از شیخ احمد راجی حمایت و پشتیبانی مینمایند. شهید راجی در اولین فرصت با حمایت و امکانات مردم حوزه علمیهای را در ولایتسرپل احداث و پایهگذاری مینماید، یکی از افتخارات بس بزرگ و از باقیات الصالحات شهید راجی و بانیان خیر آن محسوب میگردد.
عوامل موفقیت شهید راجی را در چند چیز میتوان بیان کرد:
1- اخلاق کریمانه استاد: شهید شیخ احمد راجی با برخورد متواضعانه و حکیمانهای که با طبقات مختلف جامعه داشت همه را جذب و شیفته خودش نموده بود. مردم مسلمان سرپل خوب به یاد دارند که این استاد شهید چقدر مورد علاقه و احترام طبقات مختف مردم بوده از یاد نمیبریم در چندین نوبت وقتی شهید راجی از محلی عبور میکرد تمام جوانان و بچهها و آنهایی که احیاناً به کارهای بازی و بچهگانه مشغول بودند. به احترام ایشان خودشان را جمع وجور میکردند و به این عالم بزگوار ادای احترام و ادب و سلام میکردند.
2. تقوی و پرهیزگاری: استاد راجی عالم با عمل بوده و یک مبلغ و مروج عملی برای دین و مذهب به شمار میآمد او مصداق کامل کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم بود. عمل شهید راجی بود که بخشهای عظیم از مردم بخصوص جوانان را به دنبال خود میکشانید.
3- زهد و علم دلبستگی به زخارف دنیوی: شهید راجی عالم پارسا، ساده زیست و زاهد به تمام معنی بود. دنبال جمعآوری مال دنیا نبود تمام همتش تربیت صحیح جوانان و ترویج معارف فرهنگ اهلبیت بود و در این راه از جان خودش مایه میگذاشت.
چندین نوبت اتفاق افتاد که بزرگانی از حوزات علمیه مزار شریف و کابل از ایشان دعوت نمودند تا به آنجا برود اما استاد شهید تشخیص داد که در آن مراکز علمای دیگری هستند و خیلی به وجود او نیازی نیست اما مسلمانان سرپل شدیداً به وجود ایشان نیاز دارند لذا زندگی توام با مشکلات و عدم امکانات در ولایت سرپل را بر زندگی راحت و آسان ترجیح داد و در این ولایت ماند و به تربیت شاگردان و طلاب این ولایت همت گمارد. بطوری که جمع کثیری از علمای ولایت سرپل از شاگردان، دانش آموختگان و تربیت شدان مکتب این شهید عالی مقام هستند. در دوران حکومت کمونیستی در افغانستان شهید راجی با تمام وجود به روشنگری مردم و افشای ماهیت رژیم مارکسیستی برخواست و از هیچ تلاش در این زمینه کوتاهی نکرد. همین موضوع و نقش بس ارزنده شهید راجی در میان تودههای مردم،سردامداران رژیم را در ولایت سرپل کلافه نموده بود و سرانجام رژیم تصمیم به حذف این استاد توانا گرفت. شهید راجی با اینکه میتوانست خودش را نجات دهدو منطقه را ترک نماید اما وجدانش و رسالتی که بر شانههایش احساس میکرد او را نگذاشت که مردم را در میان طوفان شبهات و ترفندهای رژیم و اذنابش تنها بگذارد و فقط جان خود را نجات دهد.
تا اینکه در سال 1358 این استاد شهید به فرمانداری وحکمرانی سرپل فراخوانده میشود وقتی استاد بدون ترس و واهمه به مقر حکومتی میرود، حاکم نادان و کمونیست وقت ایشان را دستگیر و روانه زندان مخوف شبرغان مینماید بعد از مدتی این استاد شهید را از زندان شبرغان نیز منتقل مینماید و به جای نامعلومی میبرند که دیگر از سرنوشت این استاد و شهید خبری بدست کسی نرسید. روحش شاد و راهش پر رهرو
2- یکی دیگر از شهدای بس بزرگ و عالیمقام ولایت سرپل که این جلسه به یاد او و تجلیل از مقامش برگزار شده است. حجه الاسلام و المسلمین سید باقر شاه حسینی میباشد.
حجه الاسلام و المسلمین سید باقر شاه حسینی فرزنده سید طاهر در سال 1318 شمسی در خانواده مذهبی و متدین در قریه چابک ولایت سرپل دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را در دامان پر مهر پدر و مادر سپری نمود. مواد خواندن و نوشتن را در همان قریه چابک آموخت و بعد از مدتی با مشوره بزرگان برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه دولت آباد در ولایت بلخ مهاجرت نمود. این سید بزرگوار مدارجی از علوم دینی را در این حوزه کسب نمود. تا اینکه مطلع شد عالم بزرگی در ولایت سرپل آمده است و طلاب سرپل از محضر ایشان کسب فیض و علم مینمایند.
این عالم بزرگ حجه الاسلام و المسلمین شیخ ناصر فیاض بود. شهید سید باقر شاه حسینی نیز فرصت را از دست نداده و در اولین فرصت به سرپل برگشت و مدتها از کلاس و محضر عالم پارسا و متدین شیخ ناصر فیاض بهره علمی برد و به سرعت به مدارج بالای علمی نائل گردید.
بعد از این مقطع تاریخی است که شیهد سید باقر شاه حسینی اندوختههای علمیاش را به کار میبندد و رسالت تبلیغ و ترویج فرهنگ و معارف اسلامی را به دوش میکشد و به ارشاد و هدایت مردم میپردازد شهید حسینی در مدت کوتاهی موقعیت ممتازی اجتماعی پیدا میکند و مورد استقبال مردم قرار میگیرد این شهید عالیقدر در اولین فرصت تکیهخانهای را در قریه چابک احداث مینماید و در همان تکیهخانه اقدام به آموزش و تربیت طلاب و جویندگان معارف اسلامی مینماید.
منبرها و سخنرانیهای شهید سید باقر شاه که از جامعیت و محتوای علمی برخوردار بود هیچوقت از اذهان مردم سرپل بیرون نمیرود و او به روضه خوانی و گریه بر مصایب سیدالشهداء اهمیت خاصی میداد.
شهید سید باقر شاه حسینی یک بار به زیارت بیت الله الحرام و حج واجب مشرف شد و توفیق زیارت قبر پیامبر اسلام و ائمه اطهار را پیدا کرد و در همین مسافرت با مراجع و علمای دینی نیز دیدارهایی داشت و در همین سفرهای معنوی بود که وظیفه و رسالت وکالت مراجع بویژه حضرت امام خمینی ره و قبض وجوهات شرعیه به عهده ایشان گذاشته شد.
شهید سید باقر شاه حسینی مجسمه اخلاق اسلامی بود و یکی از علائم موفقیت اجتماعی ایشان را نیز در همین رعایت اخلاق حسنه و حسن معاشرت با طبقات مختلف جامعه میتوان نام برد.
او طلاب ولایت سرپل را مورد حمایتهای مالی قرار میداد و نسبت به فقرا و ایتام با محبت و دلسوزی برخورد میکرد و هیچگاه کسی را مورد تحقیر قرار نمیداد و به تناسب امکاناتش به فقرا و ایتام رسیدگی و کمک میکرد.
شهید سید باقر شاه حسینی یک عالم با عمل بود، تقوای الهی داشت و نسبت به سرنوشت مسلمانان اهتمام فوق العاده داشت. دنبال جمعآوری زخارف دنیوی نبود، تمام سعی و تلاش خودش را در ارتقاء سطح فکری، علمی و اعتقادی مردم به کار میبست.
در زمان حاکمیت رژیم کودتای مارکیستها در افغانستان این شهید بزرگوار احساس مسئولیت مضاعف نمود و به همین جهت بی مهابا اقدام به معرفی واقعیت ضد دینی حاکمان وقت نمود. از جمله در مراسم جشن نوروز معروف به جنده بالا در کنار مرقد شریف حضرت یحیی بن زید شهید در سرپل اقدام به افشاگری مینمود و ضمن سخنرانی حماسی و پرخروش و اعتراض علیه عملکردهای رژیم، کوچکترین ترس و واهمهای از شرایط و جوّ خفقان آن وقت از خود نشان نداد.
این آخرین سخنرانی این شهید بزرگوار بود که منجر به دستگیری او گردید. و دستور دستگیری شهید حسینی از کابل به ولایت شبرغان و بعد ولسوالی سرپل صادر گردید. این مسئله اهمیت وجودی و خطرناک بودن او علیه رژیم کمونیستی را میرساند. سرانجام در بهار سال 1358 توسط دژخیمان رژیم، دستگیر و روانه زندان میگردد. به قول شاهدان عینی در زندان شبرغان حتی در حین شکنجه نیز این شهید بزرگوار شنکجه گران کمونیست را به ستوه درآورده بود و عصبانی میکرد. او در حین شکنجهها نیز قرآن را با صوت بلند میخواند وهرگز ذلت و زبونی از خود نشان نداد.
از افتخارات دیگر این شهید تربیت فرزندی است که او هم جزء شهدای بزرگ و نام آشنای ولایت سرپل است. شهید حجه الاسلام سید مهدی باقری که از طلاب جوان و زاهد و عابد بود مانند ستارهای در آسمان جهاد ملت سرپل درخشید. او که از بانیان و موسسین پایگاه جهادی در ولایت سرپل است. در ابتدا بعد از دستگیری پدرش مدتی را به زندگی مخفی میپردازد اما در همان خفا هم اقدام به پخش شبنامههای روشنگرانه علیه رژیم و اذنابش مینماید.
وقتی شرایط کمی فراهم میگردد و افرادی در کنار این طلبه جوان و سرشار از انگیزه جهادی قرار میگرد اقدام به آموزشهای چریکی مینماید و در جنگهای بعدی چنان رشادت و شجاعت و نترسی بودن از خود نشان میدهد که همه مردم و مجاهدین به تحسین او میپردازند.
شهید سید مهدی باقری روحانی پرتلاشی بود، با اینکه محبوبیت زیادی در میان مجاهدین و مردم داشت و خود یکی از فرماندهان جهادی بود اما هیچوقت به فکر خودنمایی و کسب قدرت و یا جمعآوری مال دنیا نیفتاد. هر جا که جنگهای سختی اتفاق میافتاد و خطرات بیشتری وجود داشت. شهید باقری و افراد تحت امرش داوطلبانه در آنجا حضور پیدا میکردند و عملاً به وصیت جدش امیرالمؤمین (ع) که فرمود: کونوا لظلام خصماً و للمظلوم عونا» جامعه عمل پوشید سرانجام در روز 26/9/1360 در یکی از خطرناکترین جنگها از ناحیه سینه هدف گلوله قرار گرفت و شربت گوارای شهادت را سر کشید. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
سومین شهید بس بزرگ و عالم مقامی که این جلسه بخاطر گرمیداشت و تجلیل از مقام بلند و شامخ او برگزار شده است حجه الاسلام و المسلین شهید شیخ محمد رحیم میباشد. حجه الاسلام و المسلمین شیخ محمد رحیم فرزند محمد حیدر در سال 1303 شمسی درخانواده مذهبی در بغاوی علیا واقع در جنوب شرق شهر سرپل دیده به جهان گشود. تحصیلات اولیه و برخی از کتب دینی را آموخت و در این وقت بود که پدر بزرگوارش را از دست داد و تحت سرپرستی و حمایت همه جانبه جد گرامیاش مرحوم جمعه زوار قرار گرفت. شهید محمد رحیم تصمیم گرفت تحصیلاتش را ادامه دهد و بدین منظور به حوزه علمیه دره صوف مهاجرت علمی انجام داد واز محضر علمای بزرگ آن حوزه بهرههای لازم را برد. هجرت و سفر بعدی شهید محمد رحیم به حوزه علمیه یکاولنگ بود که از محضر اساتید آن روز این حوزه نیز بهرهای لازم علمی را حاصل نمود این شهید بزرگوار بعد از طی نمودن مدارج علمی لازم به زادگاهش برگشت و به تبلیغ و ترویج معارف دینی و ارشاد و هدایت مردم پرداخت.
شهید محمد رحیم مدت شش سال در منطقه سید آباد سرپل سمت امام جماعت آنجا را به عهده داشت. خدمات ارزشمند این عالم عامل در منطقه سیدآباد در راستای تبلیغ دینی و نشر و توسعه فعالیتهای فرهنگی در ضمن ایراد سخنرانیهای متعدد و پرمحتوی و تدریس، ذایقه شیفتگان فرهنگ اهلبیت (ع) را در آن منطقه شیرین و کام تشنه شیعیان آن سامان را از چشمه سار زلال معارف دینی سیراب نمود.
شهید محمد رحیم چند سال در مناسبتهای مختلف در نواحی و قریههای آقتاش میرفت و به ایراد سخنرانی میپرداخت.
شهید محمد رحیم شخصیت خدوم و متواضع بود و از خدمت به برادران دینی خویش لذت میبرد، و نسبت به وطن و میهن عزیزش عشق میورزید.
این شهید بزرگوار در دوران سربازیاش در ولایت جلال آباد چندین مرتبه به ملاقات و دیدار حضرت آیه الله شیخ بهلول در زندان جلال آباد رفت و ساعتها راز صحبتها و اشعار آن عالم در بند که به خاطر رهبری قیام مسجد گوهر شاد مشهد مقدس به افغانستان هجرت کرده بود و به زندان افتاد بود گوش میداد و از آن لذت و عبرت میگرفت.
شهید محمد رحیم در سفری که به حج و زیارت خانه خدا و مرقد شریف رسول اکرم (ص) و ائمهای معصومین مشرف شد با تعدادی از علما و مراجع تقلید وقت ملاقات داشته و راهنماییهای آنها را در طول حیات خویش آویزه گوش و ذهن قرار داد و به آنها عمل نمود. اخلاق این شهید بزرگوار بر کسانی که با او معاشرت داشته و یا هم صحبت میشدند خیلی جذاب و عالی بود. مهماننوازی او در منطقه معروف بود و خانواده و فرزندانش را نیز به میهماننوازی سفارش میکرد. او یک عالم با عمل بود. از جمله یادگارهای ارزشمند و از باقیات الصالحات او تاسیس یک باب مدرسه در بغاوی علیا است که طلاب زیادی در آنجا تحصیل علوم دینی نمودند و حالا هم مورد استفاده میباشد.
شهید محمد رحیم در برابر رژیم الحادی وقت بیتفاوت نماند و زبان به اعتراض و نقد عملکردهای رژیم و روشنگری مردم، مخصوصاً جوانان پرداخت. وقتی این موضعگیریهای تند و بی پردهای این شهید عالی مقام توسط خبرچینها به مسئولین رژیم رسید. تصمیم بر دستگیری و حذف این روحانی و عالم شجاع و نترس گرفتند. در زمستان سال 1357 شمسی او را دستگیر و روانه زندان قرون وسطایی شبرغان نمودند.
در داخل زندان نیز مقاومت این عالم وارسته حیرت انگیز بوده است. وقتی او را شکنجه میکردند، از او میخواستند از مقدسات دینی برائت بجوید و به حضرت امام خمینی ره اهانت نماید او با تمام قامت دست به مقاومت میزند و زیر بار این ذلت و زبونی نمیرود و تا آخرین رمق از ارزشهای اسلامی دفاع مینماید. سرانجام این عالم فرزانه را از زندان شبرغان به جای نامعلومی میبرند و دیگر کسی از سرنوشت او اطلاع پیدا نمیکند روحش شاد و با رسول خدا محشور باد
4- چهارمین شهید عالی مقامی که در این محفل برای بزرگداشت او منعقد شده است. حجه الاسلام سید ابراهیم شاه حسینی است.
شهید سید ابراهیم شاه حسینی فرزند سید شاه علی اصغر در سال 1334 شمسی در یک خانواده مذهبی و متدین در قریه سید آباد سرپل متولد شد. در دوران کودکی بود که پدر مهربان و دلسوزش را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و برادر بزرگترش قرار گرفت.
بعد از مدتی این شهید بزرگوار در معیت خانوادهاش در قریه چمن علی جان نقل مکان نمود و در آنجا به تحصیل علوم ابتدایی و بخشی از علوم دینی پرداخت. وقتی مدرسه علوم دینی شیخ احمد راجی آغاز به فعالیت و پذیرش طلاب نمود شهید سید ابراهیم شاه حسینی یکی از اولین طلاب و جویندگان علوم اسلامی بود که در این مدرسه پذیرش گردید و دروس طلبگی و علوم دینی را شروع نمود. این طلبه جوان و سید بزرگوار بیش از سه سال در این مدرسه تلمذ نمود و به آموختن علوم و معارف دینی با جدیت تمام اهتمام ورزید و بهرهای وافی را از محضر استاد بزرگوارش شیهد شیخ احمد راجی برد.
شیخ حسینی بعد از این مرحله مدت یکسال در یکی از مدارس عملیه مزار شریف تلمذ و کسب علم و دانش نمود و سپس در مدرسه چهار محله چار کنت رفت و از اساتید آنجا نیز کسب فیض نمود.
این شهید بزرگوار اخلاق و رفتار مودبانهای داشت و سرشار از تعهد و تدین و صداقت در گفتار و رفتار بود. از هر فرصتی برای ایراد سخنرانی و وعظ و ارشاد مردم استفاده میکرد. در راستای ایجاد وحدت اسلامی تلاش میکرد و از تفرقه و اختلاف میان مسلمانان مخصوصاً شیعیان رنج میبرد. او شخصیت متواضع و کاملاً مطیع رهنمودهای استاد بزرگوارش شهید شیخ احمد راجی بود.
شهید حسینی عالم شجاع و نترس بود و دفاع از حق و حقیقت را در هر شرایط وظیفه دینی و اسلامی خویش میدانست. او از حرکتهای نابخردانه و ضد اسلامی رژیم به صراحت نام میبرد و در وسط بازار و ملاءعام به نکوهش سردمداران رژیم و اذناب آنها میپرداخت.
افشاگریهای شهید حسینی باعث شد که رژیم تصمیم به دستگیری و شهادت او بگیرد. در بهار سال 1358 شمسی توسط رژین سفاک کمونیستی دستگیر گردید و به شکنجه گاه زندان شبرغان منتقل گردید و در نهایت مظلومیت به شهادت رسید. از روزی که این شهید بزگوار از زندان شبرغان منتقل گردید، دیگر کسی از سرنوشت او اطلاع پیدا نکرد روحش در بهشت جاودان شاد و خرم باد
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته